که ما که تماممان همین بود، کم و زیاد و بالا و پایین و وسطش را نمیدانم، که هرچه که بودیم، تنها مشتی حرف اضافه و ربط بودیم که چیزهای بی ربط را به هم ربط میدادیم و حرفهای اضافهمان را برای خودمان زمزمه میکردیم و با چشمان بسته گوش میدادم به جای خالی چیزها و آدمها و الکی برای خودمان لبخند میزدیم تا شاید که بگذرد و بگذریم و همین دیگر، مگر آدم غیر از اینها چیز دیگری هم میشود که باشد. یک مماس |
بازدید : 581
دوشنبه 25 آبان 1399 زمان : 6:37